دیشب خواب دیدم بیدار شدم و توی چین بودم. اون زمانیکه لباسای سنتی میپوشیدن و سل داشتن همهشون و با یقهی خونی رو برانکاد میبردنشون. منم رو برانکاد بیدار شدم اما سل نداشتم. بعد یه نفر بالای سرم بود میگف باید بخوابه جایی دیگه بیدار شه. اما من نمیخواستم بخوابم و از جایی که بودم راضی بودم.
قراره چاق بمیرم حتی بازدید : 232
جمعه 15 خرداد 1399 زمان : 4:36